مشکلات . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ، اِ) چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق . (ناظم الاطباء). ج ِ مشکل
: در مشکلات محمودی و مسعودی و مودودی (ره ) رجوع با وی میکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
286).
وگر بپرسی از این مشکلات مر ما را
به پیش حمله ٔ تو پای سخت بفشاریم .
ناصرخسرو.
هر کجا تابم ز مشکاتت دمی
حل شد آنجا مشکلات عالمی .
مولوی .
دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است .
سعدی .
مشکلات دهر را فکر حکیم آسان نکرد
خیز تا ما مشکلات دهر را آسان کنیم .
؟ (از یادداشت مؤلف ).