اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشکین جو

نویسه گردانی: MŠKYN JW
مشکین جو. [ م ُ / م ِ ج َ / جُو ] (اِمرکب ) مشکین چاه . مشکین چه . خالی که در رخ معشوق باشد. (ناظم الاطباء). خالی سیاه همچند جو :
جوجوم از عشق آنک خالش مشکین جوی است
دل جو مشکینْش دید خر شد و بارم ببرد.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 520).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.