اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصدح

نویسه گردانی: MṢDḤ
مصدح . [ م ِ دَ ] (ع ص ) بسیار بانگ کننده از مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مصدة. [ م َ دَ ] (ع اِ)باران . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || سرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مس ده . [ م ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلان کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. 150 تن سکنه دارد. واقع در 15هزارگزی مغرب چالوس از طری...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.