اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصدوم

نویسه گردانی: MṢDWM
مصدوم . [ م َ ] (ع ص ) کوفته . (ناظم الاطباء). کوفته شده . || صدمه دیده . صدمه خورده . زخم خورده . ضرب دیده . ضربت دیده . آزرده . آسیب دیده از برخورد چیزی با او یا او با چیزی .
- مصدوم شدن ؛ آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی .
- مصدوم کردن ؛ آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مسدوم . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سدم . || فحل مسدوم ؛ گشن تیزشهوت . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به مُسَدَّم و سدم شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.