اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصعاد

نویسه گردانی: MṢʽAD
مصعاد. [ م ِ ] (ع اِ) رسنی که به آن بر درخت خرما برآیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طنابی که بدان بر خرمابن برآیند. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مصاعد. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مصعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاهای بلند. (غیاث ) (آنندراج ) : در مرکز آب و خاک روی به مصاعد هوا نهد و ب...
مساعد. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مسعد. (ناظم الاطباء). رجوع به مسعد شود.
مساعد. [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی است از مصدر مساعدة. یاری دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). یار و یاور. یاری ده . یارمند. کمک کننده .کمک دهنده . || ...
ابن مساعد شیبانی . [ اِ ن ُ م ُ ع ِ دِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به یونس بن یوسف بن مساعد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.