گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مصعد نویسه گردانی: MṢʽD مصعد. [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) رونده ٔ در زمین خلاف منحدر که راجع باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رونده در زمین . (آنندراج ) : ای مصعد آسمان نوشته چون گنج به خاک بازگشته .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه واژه معنی مساد مساد. [ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). أمساد. رجوع به مسد شود. مسأد مسأد. [ م ِ ءَ ] (ع اِ) خیک روغن و شهد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مِساد. و رجوع به مساد شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود