اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصلحت اندیش

نویسه گردانی: MṢLḤT ʼNDYŠ
مصلحت اندیش . [ م َ ل َ ح َ اَ ] (نف مرکب ) که اندیشه ٔ صلاح کار دارد. که به صلاح کار اندیشد. که صلاح و صواب کار خویش در نظر گیرد. مصلحت بین :
عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب عشق آی وز این جمله برستی .

سعدی .


ضمیر مصلحت اندیش هرچه پیش آید
به تجربت بزند بر محک دانایی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.