مصلحت نمودن
نویسه گردانی:
MṢLḤT NMWDN
مصلحت نمودن . [ م َ ل َ ح َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) صلاح و صواب به نظر آمدن : چه از کثرت اراجیف مختلف که در آن تاریخ برسبیل مجمجه از افواه شنوده می آمد،دل بر اقامت خراسان و لاسیما در غیبت سلطان قرار نمی گرفت و تخلف به هیچوجه مصلحت نمی نمود. (المعجم ص 4).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.