مض
نویسه گردانی:
MḌ
مض . [ م َض ض ] (ع اِ) سنگی که در چاه کهنه باشد و بدان آب را دریابند. و گاهی در چاهی دو سنگ باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) گرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سوزنده : کحل مض ؛ سرمه ٔ چشم سوز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || رجل مض الضرب ؛ مرد ضرب دردناک خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
مز. [ م ُزز ] (ع ص ) ترش و شیرین . آنچه که طعمش بین ترش و شیرین باشد. میخوش مزه . (منتهی الارب ) (برهان ). مَلَس . (یادداشت به خط مرحوم د...
کوره مز. [ رِ م َ ] (اِ) شیر مخلوط با دوغ و گورماست . (ناظم الاطباء). غذایی از شیر و ماست . (از اشتینگاس ).
گوله مز. [ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه .واقع در 8000 گزی شمال خاوری ارومیه و 5000گزی شمال شوسه ٔ ارومی...
نرزه مز. [ ن َ زِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه ، در 12هزارگزی مغرب نقده و 5هزارگزی جنوب غربی راه نقده ب...
دندان مز. [ دَ م َ ] (اِ مرکب ) شیرینی و میوه ای را گویند که بعد از طعام خورند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). د...
رمان مز. [ رُم ْ ما ن ِ م ُزز ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انار میخوش . انار ترش و شیرین . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). صاحب مخزن الادو...