مطلق
نویسه گردانی:
MṬLQ
مطلق . [ م ُ طَل ْ ل ِ ] (ع ص ) آن که اراده ٔ سبقت دارد در اسب تاختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || طلاق دهنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطلیق شود. || عطاکننده و بخشنده . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رحیم آباد مطلق . [ رَ دِ م ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 112 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن ...
جلال خالقی مطلق، ادبشناس، پژوهشگر و شاهنامهشناس ایرانی است.
تولد او در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ در تهران بود. تحصیلات دبیرستانی را در تهران انجام داد. دورهه...
بهمن نامور مطلق (متولد ۱۳۴۱) نشانهشناس ایرانی و استادیار گروه فرانسه دانشگاه شهیدبهشتیست. او پس از سپری شدن کارشناسی مترجمی زبان فرانسه برای ادامه ت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.