اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معادا شدن

نویسه گردانی: MʽADʼ ŠDN
معادا شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشمن شدن :
خورشید چون به معدن عدل آمد
با فضل ز مهریر معادا شد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.