معاذ
نویسه گردانی:
MʽAḎ
معاذ. [ م ُ ] (اِخ ) ابن مسلم هراء نحوی مکنی به ابومسلم (متوفی به سال 187 هَ . ق .) ادیب معمری از اهل کوفه بوده است . وی تألیفاتی در نحو داشته که از میان رفته است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1050). و رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 218 و فهرست ابن الندیم شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
معاز. [ م ِ ] (ع اِ) بز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ماعز. [ ع ِ ] (ع اِ) یک بز، واحد معز است کصاحب و صَحب ، مذکر و مؤنث در وی یکسان است . ماعزة، مؤنث و ج ، مواعز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). وا...
ماعض . [ ع ِ ] (ع ص ) کسی که کار بر وی دشوار شده و خشمناک گردیده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).خشمناک و کسی که کار بر وی دشوا...
برج معاز. [ ب ُ ج َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . سکنه آن 639 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).