اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معارک

نویسه گردانی: MʽARK
معارک . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ معرکة. (اقرب الموارد). ج ِ معرک و معرکة. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جاهای جنگ و میدانهای کارزار و این جمع معرکه است . (غیاث ) (آنندراج ) : و در عناء معارک و ملاحم عناد کیاست مردان و کفایت هنرمندان به اظهار رسید. (جهانگشای جوینی ). ممالک همه مهالک گشته مسالک به یکبار معارک شده . (نفثةالمصدور). اما غلام سلطان ملک شاه سلجوقی هفت اصول از جهت اهل معارک و نقاره چیان وضع کرده . (بهجت الروح ص 39). و رجوع به معرکه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
معارک . [ م ُ رِ ] (ع ص ) مرد افکنده ٔ سخت علاج . (منتهی الارب ). مرد افکنده شده ٔ شدیدالعلاج در جنگ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.