اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معاز

نویسه گردانی: MʽAZ
معاز. [ م َع ْ عا ] (ع ص ) دارنده ٔ بز و صاحب آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چراننده ٔ بز. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ماعض . [ ع ِ ] (ع ص ) کسی که کار بر وی دشوار شده و خشمناک گردیده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).خشمناک و کسی که کار بر وی دشوا...
ام معاذ. [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 و 281 شود.
معاذ رازی . [ م ُ ذِ ] (اِخ ) پدر یحیی بن معاذ رازی . و رجوع به یحیی بن معاذ رازی واعظ، مکنی به ابوزکریا شود.
معاذ مصری . [ م ُ ذِ م ِ ] (اِخ ) ابوجعفر از عارفان قرن سوم و استاد شیخ ابوالحسین سیروانی کهین است . (نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 83). و رجوع به ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.