معاقب داشتن
نویسه گردانی:
MʽAQB DʼŠTN
معاقب داشتن . [ م ُ ق َ ت َ ] (مص مرکب ) عقوبت کردن .مجازات کردن . سزای عمل بد کسی را دادن
: تقصیر اگر فتاد به خدمت
من بنده را مدار معاقب .
مسعودسعد.
و رجوع به معاقب شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.