معاینه کردن
نویسه گردانی:
MʽAYNH KRDN
معاینه کردن . [ م ُ ی َ ن َ / ی ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به چشم دیدن . با دقت به بررسی چیزی پرداختن . || بررسی و دقت کردن طبیب در وضع بیمار برای تشخیص بیماری او. و رجوع به معاینه شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.