معاینه گردیدن
نویسه گردانی:
MʽAYNH GRDYDN
معاینه گردیدن . [ م ُ ی َ ن َ / ی ِ ن ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) دیده شدن به چشم . به رأی العین دیده شدن : این سخن در سمع قبول من نیاید مگر اینکه معاینه گردد. (گلستان ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.