معجز
نویسه گردانی:
MʽJZ
معجز. [ م َ ج َ / م َ ج ِ ] (ع مص ) ناتوان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ناتوان گردیدن . معجزة [ م َ ج َ / ج ِ زَ ] . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ترک دادن چیزی را، که کردن آن واجب بود. || کاهلی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (اِمص ) ضعف و سستی و ناتوانی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
معجز. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ، اِ) عاجزکننده . (آنندراج ) (غیاث ). درمانده کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : عاجزی گرگ است ای غافل که او مردم ...