معجون کش . [ م َ ک َ
/ ک ِ] (اِ مرکب ) چیزی باشد از آهن یا نقره که بدان معجون از حقه کشند. (آنندراج ) (بهار عجم ). آلتی که بدان معجون را از حقه برآرند. (ناظم الاطباء)
: همچو معجون کش هنرور با سپهر حقه باز
می زند سر کله ها کز وی بهی خندان شود.
محسن تأثیر (از بهار عجم ).