معد
نویسه گردانی:
MʽD
معد. [ م َ ] (ع ص ) سطبر و آگنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیز سطبر و آگنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تره ٔ نازک . (منتهی الارب )(آنندراج ). تره ٔ نازک و نرم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شیر خوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || میوه ٔ تر و تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتر تیزرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رطب ثعدمعد، از اتباع است یعنی تر و تازه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || (اِ) ماله ثعد و لامعد؛ او را کم و بیش نیست . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) آگندگی و سطبری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.