معد
نویسه گردانی:
MʽD
معد.[ م َ ع َدد ] (ع اِ) پهلو. (منتهی الارب ). پهلو از انسان و جز انسان و تثنیه ٔ آن معدان است . (از اقرب الموارد). || شکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گوشت زیر شانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گوشت زیر شانه یا کمی پایین تر از آن که بهترین گوشت پهلو است . (از اقرب الموارد). || پاشنه گاه سوار از اسب . (منتهی الارب ). آنجای از پهلوی اسب که زین آن را فشار می دهد. (ناظم الاطباء). جایی در پاشنه ٔ اسب سوار. (از اقرب الموارد). || رگی است در فرود سر کتف تا مؤخر پشت اسب . (منتهی الارب ). رگی در حوالی پیش شانه ٔ اسب و زیر یال آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.