گفتگو درباره واژه گزارش تخلف معد نویسه گردانی: MʽD معد. [ م َ ع َدد ] (اِخ ) ابن علی ، مکنی به ابوتمیم : بیرون برد از سر بدان مفتعلی شمشیر خداوند معدبن علی . ناصرخسرو.و رجوع به ابوتمیم معدبن علی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی کان گستر ماد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود