اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معر

نویسه گردانی: MʽR
معر. [ م َ ع َ ] (ع مص ) بیرون افتادن ناخن از چیزی که به آن رسیده باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کم گردیدن پر و مانند آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افتادن همه ٔ موی پیشانی و جز آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ریختن همه ٔ موی پیشانی چنانکه چیزی از آن باقی نمانده باشد و بعضی آن را به پیشانی اسب اختصاص داده اند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
مار مَ لُ و کَ ک. سوسمار به گویش کازرونی(ع.ش)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مار قیامت و رستاخیز است. ماری است که در جهنم به سر می برد تا به فرمان خدای تعالی گناهکاران را عذاب دهد.
مهره ٔ مار. [ م ُ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ای است به اندازه ٔ برنجی بارنگ سپید که گویند هر ماری دو عدد از آن در درون سردا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مار یعقوبیه . [ ی َ بی ی َ ] (اِخ ) پیروان «مار یعقوب » فرقه ای از ترسایان . و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 150 و مار یعقوب و یعقوبیه در ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زهر مار کردن . [ زَ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوردن چیزی غیرمرغوب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلمه ٔ اهرمنی بمعنی خوردن .(یادداشت بخط مرحوم دهخد...
اندرز آذرباد مار سپندان . [ اَدَ زِ ذَ رِ پ َ ] (اِخ ) ۞ مجموعه ٔ کلمات قصار و پندهایی است بزبان پهلوی منسوب به آذرباد (موبدان موبد عهد شاپور...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.