معرض . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چارپا و ستور. (ناظم الاطباء). || چارپایی که داغ بر پهنای ران داشته باشد. (از اقرب الموارد). بزی که دارای داغ عراض باشد. (ناظم الاطباء). || داغ پهن بر سرین ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوشت نیم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلام غیرمُصَرَّح . خلاف مصرح . ج ، معارض ، معاریض . (از اقرب الموارد). || عرضه شده . در برابر نهاده . مواجه ساخته
: به صنوف صروف فتن و محن گرفتار و در معرض
۞ تفرقه و بوار معرض سیوف آبدار شدند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج
1 ص
3). و رجوع به تعریض شود.