گفتگو درباره واژه گزارش تخلف معلق بریان نویسه گردانی: MʽLQ BRYAN معلق بریان . [ م ُ ع َل ْ ل َ ب ِ ] (اِ مرکب ) ظاهراً بریانی که بر تنور یا تنوره می آویخته اند تاسرخ شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دلم تنوره و عشق آتش و فراق تو داغ جگر معلق بریان و سل پوده کباب .طیان (یادداشت ایضاً). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود