معما نهادن
نویسه گردانی:
MʽMA NHADN
معما نهادن . [ م ُ ع َم ْ ما ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) رمزهائی را معین کردن تا بضرورت در نامه ها و پیغامها از آنها استفاده شودمکتوم ماندن مقصود را : به کرانه ٔ شهر به باغی فرود آمد و من آنجا رفتم و با وی معما نهادم و بدرود کردم و بازگشتم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 663).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.