معمول شدن
نویسه گردانی:
MʽMWL ŠDN
معمول شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عمل شدن . به کار بسته شدن : به هر خدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد. (منشآت قائم مقام ). || مرسوم شدن . رایج گشتن . متداول شدن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.