اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معنی

نویسه گردانی: MʽNY
معنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) رنج دیده جهت دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشغول و گرفتار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
معنی شناس . [ م َ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ معنی . آنکه معانی نیک و بد را از هم بازشناسد. آنکه حقایق امور را درک کند : جهاندار گفتش که صاحب ...
معنی پذیر. [ م َ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ معنی . معنی دار. بامعنی . || دریابنده ٔ حقیقت . که حقیقت را ادراک کند و بپذیرد : به جان است در من...
معنی گستر. [ م َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) از صفات شاعران است . (مجموعه ٔ مترادفات ، ص 220). آنکه معنی گسترد. آنکه معانی عالی و بکر رواج دهد.
اسم معنی . [ اِ م ِ م َ نا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم چون قائم بغیر و وجود آن به دیگری بسته باشد، آنرا اسم معنی گویند: رنجش ، دانش ، سپ...
اهل معنی . [ اَ ل ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقابل اهل صورت و ظاهر. اهل حقیقت . آنکه به معنی و باطن توجه دارد: اهل معنی همه یکجا جم...
عالم معنی . [ ل َ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد و ناپدید و مخفی بود. (ناظم الاطباء). در مقابل عالم صور...
معنی پذیری . [ م َ پ َ ] (حامص مرکب )حالت و چگونگی معنی پذیر. و رجوع به معنی پذیر شود.
معنی آرایی . [ م َ ] (حامص مرکب ) آراستن معنی .ابداع معنی . ایجاد و پرورش معانی عالی : به خوان معنی آرایی براهیمی پدیدآمدز پشت آزر صنعت عل...
معنی آفرین . [ م َ ف َ ] (نف مرکب ) آفریننده ٔ معنی . مبدع معنی . آنکه معانی بکر و عالی ابداع کند : شرق و غرب اتفاق کرد بر آنک مبدع و معنی آ...
نام دونگه که بعضی آنرا دودانگه نیز تلفظ میکنند برگرفته از واژه عیلامی دهینگو به معنی شهر و ده میباشد.براساس مطالعات محله دونگه بروجرد همان شهر عیلامی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.