اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معین

نویسه گردانی: MʽYN
معین . [ م ُ ع َی ْ ی ِ / م ُ ع َی ْ ی َ ] ۞ (ع ص ، اِ) شکل لوزی را گویند یعنی شکل مربع متساوی الاضلاعی که زاویه های آن قائمه نباشند. (ناظم الاطباء). نزد مهندسان شکل مسطح چهارضلعی متساوی الاضلاعی است که زوایای آن قائمه نباشد و زوایای متقابل در آن متساوی باشند ۞ . و شاید این کلمه به جهت شباهت به چشم مأخوذ از عین باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از محیط المحیط). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- شبیه معین ؛ سطح چهارضلعی که اضلاع و زوایای متقابل آن برابرو زوایای آن غیرقائمه باشند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از محیط المحیط). متوازی الاضلاع ۞ .
- مربع معین ؛ لوزی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
معین آباد. [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش وارداک است که در شهرستان مشهد واقع است و 551 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
محمد مُعین. «دکتر محمد معین», «استاد محمد معین»، یکی از شخصیت های برجسته و ارزشمند در تاریخ نچندان دور ادبی و فرهنگی ایران است. وی در ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ ...
محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در رشت - ۱۳ تیر ۱۳۵۰) استاد زبان فارسی و پدیدآورندهٔ فرهنگ معین. محتویات [نمایش] زندگینامه [ویرایش] کودکی [ویرایش...
دُولَت مَعَین یکی از قدیمی‌ترین دولتهای عربی است که در یمن برپا شده‌است، وآغاز این دولت تقریباً از سال ۱۳۰۰ قبل از میلاد تا انقراض آن در سال ۶۳۰ قبل ا...
محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محلهٔ زرجوب رشت[۲][۳] – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در تهران) یکی از محققان برجسته و پدیدآورندهٔ یکی از مهمترین واژه‌نامه‌های فارسی یعن...
معین شدن . [ م ُ ع َی ْ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تعیین شدن . معلوم شدن : تا خادم نیکبخت معین شود. (اوصاف الاشراف ص 9).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
معین الملک . [ م ُ نُل ْ م ُ ] (اِخ ) ابن علی ملقب به معین الملک یا معین الدوله اصم . از اوست :سگ در این روزگار بی فرجام بر چنین مهتری شرف ...
معین کردن . [ م ُ ع َی ْ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعیین کردن . مقرر کردن : پس هریک را از اطراف بلاد حصه ای معین کرد. (گلستان ). به اکرامم د...
معین نایب . [ م ُ ی ِب ْ ] (اِ مرکب ) درجه ای از نظام سابق ایران معادل «استوار» در نظام امروز.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.