اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مغرض

نویسه گردانی: MḠRḌ
مغرض . [ م ُ رِ ] (ع ص ) بدخواه . و بدنفس و بدفطرت و کسی که دارای غرض و کینه باشد. (ناظم الاطباء). این کلمه که معمولاً به معنی صاحب غرض استعمال می شود، در لغت عرب بدین معنی نیست و معانی دیگری دارد. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال دوم شماره ٔ 1) :
لیک مغرض چو بر غرض آشفت
غرض کور را چه آری گفت .

دهخدا (مجموعه ٔ اشعار ص 8).


و رجوع به اِغراض شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مغرز. [ م َ رَ] (ع اِ) محل بیضه نهادن ملخ . (از اقرب الموارد).
ام مقرض . [ اُم ْ م ِ م ِ رَ ] (ع اِ مرکب ) موش . (یادداشت مؤلف ). موش دشتی . (مهذب الاسماء). در اقرب الموارد ابن مقرض نِمْس (جانور کوچکی است ...
ابن مقرض . [ اِ ن ُ م ِ رَ ] (ع اِ مرکب ) ۞ دَله . دَلَق . (مهذب الاسماء). || بعضی گویند نمس .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.