مفاوضة
نویسه گردانی:
MFAWḌ
مفاوضة. [ م ُ وَ ض َ ] (ع مص ) کاری راندن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). کاری با کسی واراندن . (المصادر زوزنی ). || با هم برابری کردن در کار و سخن و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انبازی کردن . (صراح ). شرکت کردن در مال . (از اقرب الموارد).
- شرکة مفاوضة ؛ انبازی برابر در هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شرکت متساوی از جهت مال و تصرف و دین . مقابل آن شرکةالعنان است . (از اقرب الموارد). شرکة مفاوضة (وصفاً) و شرکة مفاوضة (به اضافه ) شرکت متساوی است از حیث مال و حریت و دین و غرض از حریت ، حریت کامل است و این عقد بین حر و عبد صحیح نیست . و مراد از دین هر دو باید مسلمان و یا هر دو ذمی باشند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). شرکت متساوی مالاً و تصرفاً و دیناً. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به مفاوضه شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مفاوضه . ۞ [ م ُ وَ / وِ ض َ / ض ِ ] (ازع ، اِمص ) مفاوضت . رجوع به مفاوضة و مفاوضت شود. || یکدیگر را سپردن . (غیاث ). سپردگی به همدیگر. (ناظ...
مفاوضه کردن . [ م ُ وَ / وِ / ض َ / ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازآمدن . || بازآوردن . || عوض کردن و پاداش دادن و جزا و مکافات دادن . (ناظم ا...