اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مقامه

نویسه گردانی: MQAMH
مقامه . ۞ [ م َ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) مقامة. جای نشستن . مجلس : من بر گوشه ای از آن هنگامه و برطرفی از آن مقامه متفکر آن مقالت و متحیر آن حالت بودم . (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 17). و رجوع به مقامات شود. || خطبه ٔ منظوم و منثور. خطبه یا سخنان ادبی به نثر فنی ومصنوع توأم با اشعار و امثال و مشحون به صنایع بدیعی اعم از لفظی و معنوی ، مانند مقامات بدیعی و مقامات حریری در عربی و مقامات حمیدی در زبان فارسی . ج ، مقامات : این هر دو مقامه ٔ سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست ، اما عوام عجم را مفید نه . (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 4). و رجوع به مقامات شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
اعلی اﷲ مقامه . [ اَ لَل ْ لا هَُ م َ م َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای جای او را رفیع کند. جمله ای است دعایی که در حق مردگان پس از ذ...
مقامح . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) شتری که از باعث بیماری یا سرما از آب خوردن بازایستاده باشد. یقال : بعیر مقامح وناقة مقامح . (منتهی الارب ) (از آن...
مقامة. [ م َ م َ ] (ع اِ) جای نشستن . ج ، مقامات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مجلس و محل نشستن . (ناظم الاطباء). مجلس . ج ، مقامات . (اقرب المو...
مقامة. [ م ُ م َ ] (ع مص ) اقامت و آرام کردن به جایی . مُقام . (منتهی الارب ). اقامت . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).- دارالمقامة ؛ جنت و به...
مغامة. [ م ُ غام ْ م َ ] (ع مص ) یکدیگر را اندوهگین کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مغامة. [ م َ م َ ] (اِخ ) رجوع به مغام شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.