اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مقسم

نویسه گردانی: MQSM
مقسم . [ م ِ س َ ] (ع اِ) بهره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نصیب . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مقسم . [ م َ س ِ ] ۞ (ع اِ) بخششگاه . (صحاح الفرس ). جای قسمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای تقسیم . (غیاث ). جای قسمت . ج ، مقاسم . (ناظم ...
مقسم . [ م ُ ق َس ْ س َ ] (ع ص ) مرد اندوهگین . مهموم . (اقرب الموارد). || صاحب جمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جمیل و گویند غ...
مقسم . [ م ُ ق َس ْ س ِ ] (ع ص ) بخش بخش کننده . (آنندراج ). بخش بخش کننده و تقسیم کننده . (ناظم الاطباء). قسمت کننده . بخش کننده . (یادداشت به ...
مقسم . [ م َ س َ ] (ع اِ) بهره و نصیب از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هرچه که به اقسامی تقسیم شود مقسم نامیده می ...
مقسم . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) سوگندخورنده . (مهذب الاسماء). آن که سوگند یاد می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ...
مقسم . [ م ُ س َ ] (ع اِ) سوگند. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای سوگند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بشر مقسم . [ ب ِ رِ م ُ ق َ؟ ] (اِخ ) بنا بنقل مرحوم بهار در سبک شناسی ج 2 ص 45 نام نویسنده ای است که نژاد وی در قسمت اول تاریخ سیستان نقل...
ابن مقسم . [ اِ ن ُ م ُ ق َس ْ س ِ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن الحسن بن مقسم بن یعقوب عطار. یکی از قراء مدینة السلام . عالم به لغت و شعر و از ثعلب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.