اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مکر

نویسه گردانی: MKR
مکر. [ م َ ] (ع مص ) بدسگالیدن . (تاج المصادر بیهقی )(ترجمان القرآن ). بدسگالیدن و فریفتن . (مجمل اللغه ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خدعه کردن . (از اقرب الموارد) : استکباراً فی الارض و مکرالسیی ٔ و لایحیق المکر السیی ٔ الاباهله . (قرآن 43/35).فانظر کیف کان عاقبة مکرهم انا دمرناهم و قومهم اجمعین . (قرآن 51/27). و مکروا مکراً کباراً. (قرآن 22/71). || مکراﷲ فلاناً؛ یعنی مجازات کرد او را در برابر مکر، گویند مکر منصرف کردن انسان است ازمقصد خود با حیله ، و آن بر دو نوع است : پسندیده که در آن قصد خیر باشد و ناپسند که در آن قصد شر باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ قبل (معنی دوم ) شود. || آب دادن زمین خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || به گل سرخ رنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باطین احمر رنگ کردن . (از اقرب الموارد). خضاب کردن به سرخی . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مکر.[ م َ ] (ع اِمص ، اِ) فریب . (منتهی الارب ). فریب . ریو. تنبل و حیله و خدعه و فریب دادگی و تزویر و ریا و دورویی و غدر. (ناظم الاطباء). فری...
مکر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَکرَة.(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مکرة شود.
مکر. [ م َ ک َ ] (ع مص ) سرخ گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مکر. [ م َ ک َرر ] (ع اِ) حرب جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میدان جنگ و جای کارزار. (ناظم الاطباء). جای برگشتن و حمله آوردن در جنگ . (از ...
مکر. [ م ِ ک َرر ] (ع ص ) برگردنده و حمله آورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کَرّار. (از اقرب الموارد). || فرس مکر؛ اسب جنگ ...
این واژه عربی است و پارسی آن دریژ می باشد که واژه ای اوستایی است
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.