اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مکعب

نویسه گردانی: MKʽB
مکعب . [ م ُ ک َع ْ ع َ ] (ع ص ، اِ) چهارگوشه کرده شده . (غیاث ) (از منتهی الارب ). و رجوع به تکعیب شود. || هر جسمی که شش سطح مربع وی را احاطه کرده باشد. (ناظم الاطباء). جسمی که دارای شش سطح باشد. (از تعریفات جرجانی ). شکلی است مجسم همچون کعبتین نرد گرد بر گرد او شش مربع تا درازا و پهناو بالای او یکسان باشد. (التفهیم ص 25). در اصطلاح هندسه ، جسمی باشد که محیط است بر او شش سطح مربع، متساویة الاضلاع و الزوایا بر هیأت کعب نرد، و این شکل را شکل ارضی نیز گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شش وجهی منتظم ، شکلی فضایی است که از شش وجه مربع شکل مساوی تشکیل شده است . (فرهنگ اصطلاحات علمی ) : بفرمود تا خانه ٔ مکعب مسطح بنا کردند و سطوح او را به گچ و مهره مصقل گردانیدند. (سندبادنامه ص 64).
- جسم مکعب ؛ هر جسم که دارای شش سطح مساوی باشد. (ناظم الاطباء).
|| مجازاً، به ضلع مکعب نیز اطلاق گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اصطلاح ریاضی ) حاصل ضرب جذر در مجذور. (ناظم الاطباء). حاصل ضرب عددی در مجذور خود و آن را کعب نیز گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : چون عدد را به مثل خویش زنی و آنچه گرد آید هم بدو زنی مکعب کرده آید، چون سه کاندر سه زنی نه شود و این مال است ، چون او را به سه زنی بیست و هفت آید،این مکعب است ... و گروهی از بهر سبک کردن سخن مکعب را کعب خوانند. (از التفهیم ص 43). فرهنگستان ایران «توان سوم » را در حساب بجای این کلمه پذیرفته است . و رجوع به توان در همین لغت نامه شود.
- عدد مکعب ؛ حاصل ضرب جذر در مجذور. (ناظم الاطباء).
|| چادر منقش و رنگارنگ . (ناظم الاطباء). بُردِ بنگار. (مهذب الاسماء). برد و جامه ٔ نگارکرده به شکل کعب . (از اقرب الموارد). جامه و چادر. || جامه ٔ نوردیده به نورد شدید. (آنندراج ). جامه ای که به سختی پیچیده و تا کرده باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پستان برآمده . (آنندراج ): ثدی مکعب ؛ پستانی چند بجولی شده . (مهذب الاسماء). پستان برآمده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زنی که نارپستان باشد. (غیاث ). || مأخوذ از تازی ، کعب دار و پایه دار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
مکعب . [ م ُ ک َع ْ ع ِ ] (ع ص ) امراءة مکعب ؛ زنی نارپستان . (مهذب الاسماء). دختر پستان کرده .(منتهی الارب ) (آنندراج ): جاریة مکعب ؛ دختر پستان ...
مکعب . [ م ِ ع َ ] (اِ) نوعی کفش که به شتالنگ پا نرسد و آن غیر عربی است . (از اقرب الموارد).
کاب، ( کعب تازی شده ی کاب) و همچنین قاب که گویش دیگری از کاب است.
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیجا sijā (کردی) ***فانکو آدینات 09163657861
مکعب روبیک یک جورچین (پازل) مکانیکی است که در سال ۱۹۷۴ توسط یک مجسمه‌ساز و پروفسور معمار مجارستانی به نام ارنو روبیک ابداع شد. نام اصلی آن " مکعب جادو...
سانتی متر مکعب . [ م ِرِ م ُ ک َع ْ ع َ ] (اِ مرکب ) رجوع به واحد حجم شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.