گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مکلل نویسه گردانی: MKLL مکلل . [ م ُ ک َل ْ ل ِ / ل َ ] ۞ (ع ص ) رجل مکلل ؛ مرد کوشا و جدکننده درکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد کوشنده . جهدکننده در کار و ساعی و زحمت کش . (ناظم الاطباء). جمل مکلل ؛ شتر نر کوشا. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی مکلل مکلل . [ م ُ ک َل ْ ل َ ] (ع ص ) اکلیل پوشیده . تاج و اکلیل بر سر نهاده . (ناظم الاطباء). تاج برسر نهاده شده . (غیاث ) (آنندراج ). بااکلیل . متو... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود