مل . [ م ِ ] (اِ) موی را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). به معنی موی باشد مطلقاً اعم از موی سر و موی ریش و اعضای دیگر از انسان و حیوان . (برهان ). موی . (ناظم الاطباء)
: ریش نجسش چنان دراز است
گویی که مل دم گراز است .
شجاع بهرامی (از جهانگیری ).
|| نوعی گل سفیدرنگ که در نقاشی (ساختمان ) و رنگ کاری برای ساختن رنگ و بتونه به کار رود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || (اِ) نام هریک از دو سنگی که زیر دولک (در بازی الک دولک ) نهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).