اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملک ستای

نویسه گردانی: MLK STAY
ملک ستای . [م َ ل ِ س ِ ] (نف مرکب ) ملک ستاینده . ستایش کننده ٔ ملک .ستایشگر سلطان . مادح شاه . مداح پادشاه :
ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم
از تو غزل سرایی از من ملک ستایی .

فرخی .


میر اندر آن میان به نشاط و نهاده گوش
گاهی به رود و گه به زبان ِ ملک ستای .

فرخی .


گر من ملک ستایم آن را همی ستایم
کو را سزد ز ایزد بر خلق پادشاهی .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.