اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملک شرق

نویسه گردانی: MLK ŠRQ
ملک شرق . [ م َ ل ِ ک ِش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه مشرق . که بر مشرق حکومت و سلطنت دارد. در شواهد زیر ظاهراً کنایه از سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی است :
تا ثنای ملک شرق بود
به ثنای دگران رنج مبر.

فرخی .


بر بساط ملک شرق ازاو فاضل تر
کس بننشست و کسی کرد نیارد بیداد.

فرخی .


پاکیزه دل است این ملک شرق و ملک را
پاکیزه دلی باید و پاکیزه دهایی .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 96).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جام ملک شرق . [ م ِ م َ ل ِ ک ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیاله ٔ پادشاه شرق . || کنایه از قرص آفتاب .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.