اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملک گیر

نویسه گردانی: MLK GYR
ملک گیر. [ م ُ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ ملک . تصرف کننده ٔ ملک . ملک گشای . ملک ستان :
پذیرای رای وزیران شدند
که از جمله ٔ ملک گیران شدند.

نظامی .


بندگانش ملک گیر و چاکرانش ملک بخش
دولتش را خلق عالم سال و مه در زینهار.

عبید زاکانی .


رجوع به ملک ستان و ملک گشای و مدخل بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.