مملکت راندن
نویسه گردانی:
MMLKT RʼNDN
مملکت راندن . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حکم راندن . اداره ٔ امور مملکت کردن : پس فریشته اورا گفت : یا قیدار! چندین مملکت و شهر راندی و به شهوات و لذات دنیا مشغول بودی . (تاریخ سیستان ص 45).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.