اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

من

نویسه گردانی: MN
من . [ م َن ن ] (ع مص ) نعمت دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (غیاث ). نکویی کردن با کسی . مِنّینی ̍. (از منتهی الارب ). انعام کردن بر کسی بدون رنج و آزار و نیکی و احسان کردن در حق او. (از اقرب الموارد). || منت برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (منتهی الارب ) (غیاث ). شماره کردن نیکوییها را درباره ٔکسی و منت نهادن بر وی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آزاد کردن اسیر بی آنکه از اوسربها بگیرند. (از تعریفات جرجانی ). || بریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کم کردن . || کم شدن چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقصان یافتن . (از اقرب الموارد). || مانده کردن شتر را. || مانده گردانیدن سیر کسی را و سست نمودن آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قوت ببردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
من دوست . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لادیزاست که در بخش میرجاوه ٔ شهرستان زاهدان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
من بنده . [ م َ ب َ دَ/ دِ ] (اِ مرکب ) مَن ِ بَنده . نویسنده یا شاعر از خود چنین تعبیر کند تواضع را. رهی . حقیر : منت تو گردن من بنده راسخت به ...
من جمله . [ م ِ ج ُ ل َ / ل ِ ] (از ع ، ق مرکب ) ۞ به معنی از میان و از جمله و از میان همه و تماماً و سراسر. || القصه و حاصل کلام . (ناظم...
من لدن . [ م ِ ل َ دُ ] (ع حرف جر + اسم ) از نزد. از جانب و در شواهد زیر مقصود خداست ، مخفف من لدن حکیم علیم ، یا من لدن حکیم خبیر، چنانکه ...
خانی من . [ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری اردکان و کنار راه فرعی پل خان ...
دوست من . [ م َ ] (اِ) (اصطلاح فلکی ) نام روز بیست و دوم است از هر ماه ملکی یزدگردی . (فرهنگ جهانگیری ).
ساله من . [ ل ِ م ِ ] (اِخ ) ۞ برادر زن پادشاه آسور که در قیام آرباکس بآسور سپاه به او سپرده شد. (ایران باستان ص 211).
پسام من . [ سام ْ م ُ ] (اِخ ) ۞ نام کاهنی مصری که درمعبد آمون خدمت میکرد. (ایران باستان ج 1 صص 488 -492). وی هنگامی که اسکندر به آن م...
طعامی است که برای قوم بنی اسرائیل در وقت پیامبری حضرت موسی (ع) از آسمان به در خواست موسی (ع) فرود می آمد، که در آن مرغ بریان که به فارسی آنرا بودنه می...
من ذلک . [ م ِ ذا ل ِ ] (ع اِ مرکب ) در لغت به معنی از آن جمله و در اصطلاح اهل دفتر خرج را گویند. (غیاث ) (آنندراج ) : دین و دنیا از او دو ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.