اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منار

نویسه گردانی: MNAR
منار. [ م َ ] (ع اِ) روشنی جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موضع نور. (اقرب الموارد). || چراغدان و جای بلند که بر آن چراغ افروزند چرا که این صیغه ٔ اسم ظرف است به معنی جای نور. (غیاث ) (آنندراج ). جای بلندی که بر آن چراغ افروزند. (از ناظم الاطباء). || مجازاً جای بلند اذان گفتن و ستون که از خشت و یا سنگ بر یمین و شمال مساجد بنا کنند شاید که در زمانه ٔ قدیم بر آن چراغ می افروخته باشند به همین سبب آن را منار گویند ۞ . (غیاث ) (آنندراج ). ستون مانندی بسیار بلند که از آجر یا سنگ سازند و بر بالای آن اذان گویند. (ناظم الاطباء). گلدسته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال :
اول چاه بکن بعد منار بدزد . (امثال و حکم ص 315).
چاه نکنده منار دزدیدن ، نظیر: پیش از آب ، موزه کشیدن . (امثال و حکم ص 607).
قبای بعد از عیدبرای گل منار خوب است ؛ هر چیز در زمان معین به کار است . (امثال و حکم ص 1156).
کسی که منار می دزدد اول چاهش را می کند . (امثال و حکم ص 1217).
|| نشان راه . (دهار). نشان که در بیابان بود. (مهذب الاسماء). نشان و نشان که در راه بر پا کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشانی که در راه قرار دهند. (از اقرب الموارد).
- ان للأسلام صوی و منارا ؛ یعنی اسلام را نشانه ها و راههاست که بدانهاشناخته گردد. (از اقرب الموارد).
- ذوالمنار ؛ لقب یکی از پادشاهان یمن که در بیابانها نشان بر پا می کرد تا در مراجعت راه گم نکند. (ناظم الاطباء). لقب ابرهة تبعبن الرائش ، زیرا وی اولین کسی است که در جنگهای خود، در راهها نشان برپا می کرد تا در بازگشت به کمک آنها راه خود را پیداکند. (از اقرب الموارد).
|| راه واضح و هویدا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || حد فاصل میان دو چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه به عنوان حد و مرز میان دو چیز قرار دهند. (از اقرب الموارد). || نوعی از ماهی بر شکل مناره که خود را بر مرکب ۞ اندازد پس بشکند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
چنار و منار. [ چ َ / چ ِ رُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کلمه ای است که در دشنام غلیظ و ستم شدید استعمال کنند، یعنی چنار و منار در بتر جای ف...
گوگجه منار. [ج َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کلاته منار. [ ک َ ت ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت است که در بخش فریمان مشهد واقع است و 169 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
منار بلوطستان . [ م ِ ب َ طِ ] (اِخ ) دهی از بخش ارکواز شهرستان ایلام است و 300 تن سکنه دارد. در این ده یک منار بزرگ و آثاری از قدیم باقی...
شارل آدرین باربیه دومنار (به فرانسوی: Charles Barbier de Meynard) (۱۸۲۶ - ۱۹۰۸)، خاورشناس فرانسوی و متخصص زبان و ادبیات فارسی، عربی و ترکی. خانواده...
باربیه د منار. [ ی ِدُ م ِ ] (اِخ ) ۞ (1827 - 1908 م .) خاورشناس بنام فرانسوی که در 1827 در مارسی متولد شد و بسال 1908 درگذشت . وی زبانهای ...
قلعه نو کلاته منار. [ ق َ ع َ ن ُ ک َ ت ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری ...
رک. ا. (به انگلیسی: Spire; Rhenish helm spire) هر سازهٔ باریک و نوک تیزی که بر فراز ساختمان ساخته شود؛ معمولاً هرم باریک هشت‌ وجهی که روی برجی چهار...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.