گفتگو درباره واژه گزارش تخلف منت نویسه گردانی: MNT منت . [ م ُن ْ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) مُنَّة. قوت و توانایی : در ره شرع و فرض و سنت خویش مِنت حق شمر نه مُنت خویش . سنائی (حدیقه چ مدرس رضوی ص 77).رجوع به مُنَّة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی منت منت . [ م ِن ْ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) منة. شماره ٔ احسان و نیکوییهایی که درباره ٔکسی کرده و بار نعمت بر آن کس نهاده و وی را مرهون احسان خود ... منت منت . [ م َ ] (ع اِ) به اسپانیائی «مانتو» ۞ . ج ، مُنوت . مانتو ۞ . و نیز به اسپانیائی «مانتا» ۞ . روپوش تختخواب (روتختی ) لباس کرکی با موه... منت رم منت رم . [ م ُ ن ُ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ رجوع به اردک پوز و مونوترم شود. بی منت بی منت . [ م ِن ْ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + منت = منةعربی ) بدون احتیاج به درخواست . بی عرض و نیاز و التماس . بدون قبول احسان . بطور آزادی ... بار منت بار منت . [ رِ م ِن ْ ن َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اضافه ٔ تشبیهی است که منت وسپاس و شکر را به باری تشبیه کرده است : به نان خشک قناعت ک... منت گذار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. منت کارلو منت کارلو. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مونت کارلو. محله ای است در شاهزاده نشین «مناکو» (موناکو) ۞ که کازینوی آن معروف و مهمترین وسیله ٔ جلب سیاح... منت گذاشتید این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. حصن منت شون حصن منت شون . [ ح ِ ن ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 2 ص 196، 261). حصن منت میور حصن منت میور. [ ح ِ ن ِ م ُ م َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 92، 180). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود