منتجه . [ م ُ ت ِ ج َ ]
۞ (ع ص ) تأنیث منتج . نتیجه دهنده
: شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه کند و التئام قیاسات منتجه . (چهارمقاله ص
42). اما ذکا آن بود که از کثرت مزاولت مقدمات منتجه ، سرعت انتاج قضایا و سهولت استخراج نتایج ملکه شود. (اخلاق ناصری ). رجوع به منتج شود.