منصور
نویسه گردانی:
MNṢWR
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم منصور شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
منصور سبزواری .[ م َ رِ س َ زِ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری و استاد دولتشاه سمرقندی و امیر علیشیر نوایی در علم عروض است ، رساله ای د...
ابن ابی منصور. [ اِ ن ُ اَ م َ ] (اِخ ) در حسن ادب مرتبتی عالی داشته و از اوست : کتاب اغانی بترتیب الفبائی . کتاب المعاریض . کتاب الطبیخ . کت...
ابراهیم منصور. [ اِ م ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن شیرکوه شود.
ابراهیم منصور. [ اِ م ِ م َ ] (اِخ ) اصلاً یهودی از مردم الزاس یکی از ایالات فرانسه و در عسکر هوسار فرانسه خدمت میکرده و سپس به اسلامبول ...
ابراهیم منصور. [ اِ م ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق عراقی شود.
شاه منصور محله . [ م َ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رامسر شهرستان شهسوار. دارای 110 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن مرکبات ،ب...
کهریز سیاه منصور. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قزل گچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
مشاور حقوقی و افسر ارشد بازنشسته ی ناجا. وکارشناس حقوق.
حسام الدین منصور. [ ح ُ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین لاچین شود.
ابومَنْصورْ مُوَفَّقِ هَرَویی (سده 4و5ق/10و 11م)، فرزند علی پزشک و داروشناس ایرانی و مؤلف کهنترین کتاب فارسی موجود در داروشناسی.
در هیچ یک از منابع ...