اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منصور

نویسه گردانی: MNṢWR
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان ۞ بن منصوربن فتوح الهمدانی الاسکندرانی ، ملقب به وجیه الدین و مکنی به ابوالمظفر ابن العماد (607-673) محتسب اسکندریه و از حافظان حدیث بود و در تاریخ نیز دست داشت . او راست : «تاریخ اسکندریه ». (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1073).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
منصور. [ م َ ] (ع ص ) نصرت یافته . (مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده . (آنندراج ). یاری کرده شده و نصرت کرده شده . و حمایت شده و پناه داده شد...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان است که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع است و 777 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
منصور. [ م َ ] (اِخ ) لقب امام قائم منتظر مهدی (ع ). (منتهی الارب ) (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصور. [ م َ] (اِخ ) نام پدر حسین حلاج صوفی مشهور است که خود حسین حلاج نیز به همین نام شهرت یافته است : اگر منصور می گفتی اناالحق روی ...
منصور. [م َ ] (اِخ ) بنا به روایتی نام ابوالقاسم فردوسی است . رجوع به تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 461 و فردوسی شود.
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم منصور شود.
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به احمد منصور و احمد المنصور شود.
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به المستنصر باﷲ منصور شود.
منصور. [ م َ ](اِخ ) رجوع به ابوطاهر اسماعیل بن محمد منصور شود.
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصوربن (میر) صدرالدین محمد و روضات الجنات ص 668 شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۱۴ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.