منصور
نویسه گردانی:
MNṢWR
منصور. [ م َ] (اِخ ) ابن عمار، مکنی به ابوالسری ، نام یکی از زهاد و از او رساله هایی به نام مجلس مانده است ، از قبیل مجلس فی ذکرالموت و مجلس فی حسن الظن باﷲ و غیره . (ابن الندیم ). از طبقه ٔ اولی است . از اهالی مرو بوده وگفته اند از اهل باورد و گفته اند از اهل پوشنگ . (نفحات الانس ). از حکمای مشایخ بود و از سادات این طایفه بود و در موعظه کلماتی عالی داشت و در انواع علوم کامل بود و او از اصحاب عراقیان بود و مقبول اهل خراسان و از مرو بود و گویند که از پوشنگ بود و در بصره مقیم شد. (از تذکرةالاولیاء ج 1 ص 335). رجوع به همین مأخذ و نفحات الانس و تاریخ گزیده طبع لیدن ص 783 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
شعر منثور چیست؟
به شعری که در قالب نثر نوشته شود « شعر منثور » می گویند.
مشخصّات قالب شعر منثور:
1- برش سطور بر طبق اصول و قاع...
هباء منثور گردیدن . [ هََ ئن ْ م َ گ دَ ] (مص مرکب ) گرد و غبار شدن . هباء منثورا شدن . || کنایه از حقیر و ذلیل و خوار گردیدن .ناچیز شدن : اسک...