منصور
نویسه گردانی:
MNṢWR
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق ، ملقب به مقدم الرؤساء از بزرگان بیهق بود. صاحب تاریخ بیهق آرد: رئیسی بزرگوار بود در ناحیت بیهق ، عالم به اسباب سیاست و ریاست و او شاخی بود از دوحه ٔ نظام الملک ... (تاریخ بیهق ص 217). شعرا در مرگ او مرثیه ها گفته اند از جمله شرف الدین ظهیرالملک علی بن حسن گوید:
ضاعت خراسان و انحل النظام بها
و بدلت من صفایا صدقها الزورا
بفقدها مجتبی السلطان سیدها
مقدم الرؤساء الشیخ منصورا.
رجوع به تاریخ بیهق ص 216 و 217 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شعر منثور چیست؟
به شعری که در قالب نثر نوشته شود « شعر منثور » می گویند.
مشخصّات قالب شعر منثور:
1- برش سطور بر طبق اصول و قاع...
هباء منثور گردیدن . [ هََ ئن ْ م َ گ دَ ] (مص مرکب ) گرد و غبار شدن . هباء منثورا شدن . || کنایه از حقیر و ذلیل و خوار گردیدن .ناچیز شدن : اسک...