اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منصور

نویسه گردانی: MNṢWR
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابوجعفربن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس ، دومین خلیفه ٔ عباسی (مدت خلافت از 136 تا 158 هَ . ق .). بعد از فوت برادرش سفاح به خلافت رسید. وی با آنکه به کوشش ابومسلم خلافت بر عباسیان قرار گرفت ، پس از رسیدن به خلافت خصم ابومسلم شدو او را به تدبیر و تملق به کوفه خواست و به سال 137 هَ . ق . وی را بکشت . در سال 145 یکی از بزرگان علوی از اولاد امام حسین (ع ) به نام محمد، ملقب به النفس الزکیه در مدینه بر منصور قیام کرد. منصور به وسیله ٔبرادرزاده ٔ خود عیسی بن موسی بر محمد دست یافت و او و اتباعش را به سختی تمام کشت . برادر محمد یعنی ابراهیم نیز در بصره قیام کرد و قسمتی از خوزستان را هم تحت حکم خود آورد و عازم کوفه شد لیکن کارش پیشرفت نکرد و در نزدیکی کوفه در همین سال (145 هَ . ق .) کشته شد. منصور بانی شهر بغداد است که تا زمان او دهکده ای بیش نبود. این خلیفه در سال 145 در آنجا شهری ساخت و آن را پایتخت خود و دارالخلافه ٔ عباسی قرار داد ۞ . منصور چند صفت ناپسند داشت : اول کینه نسبت به آل علی . دوم دشمنی با ابومسلم خراسانی . سوم امساک و بخل فوق العاده در خرج که به همین علت او را «دوانیقی » لقب داده اند یعنی کسی که دانه دانه خرج می کند. از کارهای زشت دیگر منصور کشتن عبداﷲبن مقفع، منشی بلیغ ایران و مترجم کلیله و دمنه از زبان پهلوی به عربی است . رجوع به تاریخ مفصل ایران تألیف عباس اقبال و اعلام زرکلی و تاریخ اسلام و حبیب السیر و تجارب السلف صص 103-120 و تاریخ ابن الاثیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن القائم بن المهدی . رجوع به اسماعیل منصور... شود.
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن القاضی ابی منصور محمد ابواحمد الازدی الهروی . قاضی هرات . فقیه و شاعر بود. شعر نیک می گفت و القادر باﷲ را مدح کرده ...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن قراتگین ، والی ری در زمان امیر نوح سامانی بود. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 1ص 326). رجوع به کامل ابن الاثیر ج 8 ص...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق ، ملقب به مقدم الرؤساء از بزرگان بیهق بود. صاحب تاریخ بیهق آرد: رئیسی بزرگوار بود در ناحیت بیهق ، ع...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالجباربن احمد المروزی السمعانی التمیمی ،مکنی به ابوالمظفر (426-489 هَ . ق .).مفسر و از علمای حدیث بود او ر...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن المقدر التمیمی ، مکنی به ابوالفتح اصفهانی (متوفی به سال 422 هَ . ق .) ادیب ، نحوی و متکلم بود. به ...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الشیخ ، مکنی به ابوالعباس ، پنجمین از شرفای حسنی مراکش (986-1012 هَ . ق .). (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المهدی ابن ابی جعفر المنصور (متوفی به سال 236 هَ . ق .) برادر هارون الرشید. در عهد خلافت امین امیر بصره بود. با...
منصور. [ م َ ](اِخ ) ابن مسلم بن علی بن ابی الخرجین الحلبی ، مکنی به ابونصر معروف به ابن ابی الدمیک . ادیب ، فاضل ، نحوی وشاعر بود. او را تصا...
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن المعتمربن عبدالسلمی ، مکنی به ابوغیاث (متوفی به سال 132 هَ . ق .) از رجال مشهور حدیث و اهل کوفه بود. انس بن مالک...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۴ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.